توسعه شتابان و نامتعادل و نامتوازن شهرها، تفاوتی ندارد که در کشوری پیشرفته باشد یا کشوری درحال توسعه. به هرحال پیامدهای نامطلوبی در حوزههای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، کالبدی، شهرسازی و... به همراه دارد؛ پیامدهایی که ثمرهای به جز تشدید و گسترش حاشیه نشینی و رشد نامتوازن شهر نداشته است.
در دهه های گذشته شهرهای ایران مانند بسیاری از شهرهای درحال توسعه جهان، دچار تحولات چشمگیری شده اند، به طوری که روند رشد شهرنشینی درپی تحولات سیاسی، منطقه ای، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی رشد بی ضابطه و لجام گسیختهای داشته است و متأسفانه سیاستی بازدارنده در قبال آن نداشته ایم؛ تا آنجا که مشکلاتش گریبان گیر دومین کلان شهر کشورمان، یعنی مشهد مقدس شده و حاشیه شهر، یک سوم جمعیت این شهر را در خود جای داده است.
حاشیه نشینی و توسعه بافتهای ناکارآمد و خارج از اصول و ضوابط، پدیدهای چندبخشی با اثرات فراگیر است و ابتداییترین چالشی که ایجاد میکند، مربوط به حوزه شهرسازی است. این تبعات و اثرات مخرب، سلسله وار وارد مهمترین حوزه ها، یعنی حوزه فرهنگی و اجتماعی نیز میشود.
اثرگذاری فرهنگی و اجتماعی، فرایندی زمان بر است؛ فرایندی که موریانه وار پیکره شهر را از درون پوک میکند و ناگهان شاهد فروپاشی آن میشویم. طبیعی است که در چنین وضعی، بازسازی و بازپس گیری این هویت و فرهنگ تخریب شده، به مراتب زمانی بیشتر میطلبد.
مدیریت شهری مشهد مقدس در دورههای مختلف، دغدغه مندی جدی در حوزه حاشیه شهر داشته و سعی کرده است به شیوههای متنوع، توسعه متوازن و عدالت محور شهر را به ارمغان بیاورد. اولین حرکت این گام ارزشمند، تشکیل کمیسیونی ویژه دراین زمینه در شورای چهارم بود و هر دوره، با نگاههای مختلف سیاسی و اجتماعی، آن را استمرار بخشیدند و ادامه دادند.
این نگاه در دوره ششم شورای اسلامی شهر مشهد مقدس رنگ وبویی جدیتر به خود گرفت و بیش از ۵۰ درصد بودجه عمرانی شهرداری به سمت حاشیه شهر رفت؛ تصمیمی که در نوع خودش بی بدیل بود و نویدبخش روزهای خوب برای مناطق کم برخوردار و یک سوم شهروندان مشهدی که در این پهنهها ساکن هستند.
توسعه عمرانی برای جبران نقصها و کمبودها و توسعه عدالت محور شهر در دستورکار قرار گرفت تا آنجا که چندی پیش اکرانهای شهری از ایجاد «پارک ملت» دیگری در حاشیه شهر خبر دادند. در نگاه اول، خبر امیدآفرین است، زیرا یکی از کمبودهای اساسی پهنههای شرقی مشهد که حاشیه شهر محسوب می شود، با احداث یک پارک ۷۳ هکتاری بخشی از کمبودش جبران شدنی است. توسعه فضای سبز و پارک در این مناطق، جزو نیازهای ضروری و انکارناپذیر شهر است؛ بافتهایی با تراکم جمعیتی زیاد و بهشدت ریزدانه که مجال ایجاد پارک را از شهرداری گرفته اند و یکی از مطالبات مردمی، برخورداری از بوستانی مناسب است.
اما احداث پارک ملت دوم، در کنار همه مزایایی که دارد، شمشیر دولبه است که اگر در بخش مطالعات و طراحی از تجربه دیگربوستانهای احداثشده بهره نگیریم، اصلیترین کارکردی که برای آن تعریف کرده ایم، یعنی ارتقای نشاط و شادابی و ایجاد فضایی مناسب برای خانوادهها را از دست میدهد و به ضد خودش تبدیل میشود.
بوستانها و تفرجگاههای شهر باید به بستری برای تعاملات اجتماعی مؤثر و حضور پرشور خانوادهها تبدیل شوند و نگاه غالب به این مجموعهها باید درباره همین محور و موضوع باشد. این فضاها را باید سرشار از مفاهیم والا و ارزشهای دینی و ملی خود کنیم.
اگر به بُعد اجتماعی و فرهنگی بوستانها توجه کنیم، بسیاری از مسائل و مشکلات و آسیبها از بین خواهد رفت. باید همه جوانب را مدنظر قرار دهیم تا پارک ملت دوم یا همان بوستان کرامت، به سرنوشت پارک ملت اول دچار نشود؛ پارک ملتی که امروز با آسیبها و ناهنجاریهایی مختلف دست وپنجه نرم میکند.
بارها و بارها تأکید کرده ایم که اگر دنبال سالم سازی فضای بوستانها و افزایش ضریب نفوذ خانوار و ارتقای کیفی اجتماعی در این فضاها هستیم، باید در مسیر اجتماعی و فرهنگی کردن بوستان هایمان گام برداریم.
همیشه از دغدغه شهرداری برای ارتقای فرهنگ شهروندی سخن گفته ایم، اما چه بستر و زیرساختی بهتر و مطلوبتر از زیرساختها و فضاهای در اختیار شهرداری برای تحقق این مهم؟ با تکیه بر این نگاه و رویکرد و انتقال مفاهیم اسلامی میتوان با یک تیر، چند هدف را دنبال کرد که مهمترین هدف آن، در کنار سالم سازی محیط اجتماعی، مهیاکردن فضا برای حضور خانواده هاست.
امیدواریم باتوجه به پیوستهای اجتماعی و فرهنگی، اهداف واقعی مدیریت شهری در ساخت و بهره برداری از بوستانهای شهر، بوستانهای بهره برداری شده و بوستانهای درحال احداث، محقق شود و کارکردهای چندوجهی که در مطالعات و تبیین اهداف این پروژهها در نظر گرفته شده است، بدون هیچ کم وکاستی تحقق پیدا کند.